نامه ای خطاب به دکتر عارف

ساخت وبلاگ

نامه ای خطاب به دکتر محمدرضا عارف که انتشار آنرا برخلاف عقیده دوستان واجب دیدم و از روی ناچاری اقدام به نشر آن در فضای مجازی نمودم انشالله مقبول درگاه حق واقع گردد.

بسمه تعالی
(درجریان مراسم تشییع و ختم مرحوم پاشایی،جوانان بلوغ فکری خود را نشان دادند!)
دکتر عارف

(لازمه ابتذال، تبدیل امر متوسط به امری قهرمانی است)
آدرنو و هورکهایمر کتاب جامعه شناسی انتقادی


سلام بر آنان که شایسته سلام اند و سزاوار احترام

زان حديث تلخ می گويم ترا تا ز تلخی ها فروشويم ترا
تو ز تلخی چونک دل پر خون شوی پس ز تلخیها همه بیرون روی

در ابتدای سخن لازم میدانم ذکر کنم که جناب آقای دکتر آقای عارف این نامه تنها خطاب به شما و مرحوم پاشایی و طرفدارانش نمی باشد بلکه خطاب به تمام سیاسیون و فعالین و جوانان این کشور نوشته شده است و در آن شما و طرفدران مرتضی پاشایی نمادهایی از طبقات اجتماعی خواهید بود وسخن از این روی با شماست که حضرت را به صبر و شکیبایی می شناسم و محرم اسرار می دانم :
درد دل، پیشِ که گویم، غم دل با که خورم........روم آن جا که مرا محرم اسرار آن جاست

چندی پیش استماعی از سخنان شما و نگاهی به این مطالب در باب حمایت و فخر شما به اجتماع جوانان در مراسم تشییع مرتضی پاشایی در برخی محافل مرا به تحیر واداشت که ذکر نکاتی چند را در این باب خالی از لطف نمی بینم
آقای عارف بر خلاف سخنان شما این موضوع نشانگر بلوغ فکری جوانان نبود بلکه به نوعی نمود یک تنزل فرهنگی بود
آقای عارف به شما توصیه می کنم بعنوان سیاستمداری پرنفوذ و دارای جایگاه به فرآیند سیاست زدایی دولت افتخار نکنید و آنرا توسعه ندهید
آقای عارف به شما متذکر می شوم : جوانی که به حصر مهندس موسوی, فوت آیت الله کنی, و هزاران مسئله سیاسی دیگر بی تفاوت است ولی به خاطر مرگ مرتضی پاشایی اظهار میکند تا آخر عمر خواهم سوخت و در انتخابهای سیاسی خود به افرادی همچون حسین رضازاده و مختاباد و دبیر و ساعی و خادم و ... رای میدهد جای افتخاری ندارد.
دوست عزیز و صبور من آقای عارف: بی شک من نیز از مرگ مرحوم مرتضی پاشایی ناراحت شدم او جوانی بود که می توانست پیشرفت کند و افق های بهتری را برای خود رقم بزند اما متاسفانه این چنین نشد زیرا:
مجال بی رحمانه اندك بود
و واقعه؛ سخت نامنتظر...
از بهار حظ ّ تماشائی نچشیدم
كه قفس ؛ باغ را پژمرده می كند 
ولی اگر بخواهم این مسئله را در اولویت های مسائل اجتماعی و فرهنگی حال حاضر خود قرار بدهم بی شک جایگاه مناسبی را کسب نخواهد کرد زیرا من در کشوری زندگی می کنم که چنان مسائل فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی مهمی وجود دارد؛ که نوبت به بررسی این مسئله شاید در آخرین نحله های فکری ام برسد میخواهم به شما یادآوری کنم که شما هم در جامعه ای زندگی می کنید که من هم در آن حضور دارم در جامعه ای که طبق سخنان معاون ساماندهی امور جوانان وزارت ورزش و جوانان ارتباط دختران و پسران نسبت به 30 سال گذشته سه برابر شده و زمان شروع رابطه به دوران تحصیلی راهنمایی و نوع رابطه ازعاطفی به جنسی رسیده و ارتباط هم‌زمان با چند نفر بسیار گسترش یافته است و براساس پژوهش های سازمان بهزیستی درباره کودکان کار و خیابان؛ سن شروع رابطه جنسی و بهره کشی جنسی از کودکان به 12 سالگی رسیده است و رییس مرکز تحقیقات ایدز بیشترین راه ابتلا به ایدز میان این کودکان را از طریق تجاوز بیان می کند و شیوع HIV/AIDS را در بین آنان 45 برابر جمعیت عادی می داند و 94 درصد دخترانی که از خانه فرار در 48 ساعت اول فرارشان به روسپی گری تن می دهند؛ آقای عارف بدانید که بطور متوسط یک پنجم روسپیان این مملکت در کودکی توسط پدر،دایی و برادر خود مورد تجاوز قرار گرفته اند و به خود فروشی روی آورده اند در نقاط مختلف این کشور استانهای خوزستان و کردستان و سیستان با خطر نابودی روبرو هستند و مردمانشان جز قاچاق کالا و مواد مخدر و ... کار دیگری سراغ ندارند و آمار بیکاری در برخی از این استانها به بالای 20 درصد می رسد زیرا در آنجا به جای آنکه کارخانه ای احداث بکنند و فضای کاری بوجود آورند با افزایش تعداد نیروهای نظامی در آن مناطق اقدام به زندانی کردن شهروندان به جای درمان مسئله پرداخته اند و اینگونه مسائل دست به دست هم می دهند تا طبق آمار کشورم در فرار نخبگان رتبه اول جهانی را یدک می کشد
آقای عارف :
این چه شور است که در دور قمر می بین همه آفاق پر از فتنه وشر می بینــــــــــــم
هر کسی روز بهی می طلبد از ایــــــــــام علت آن است که هر روز بتر می بینـــــــم

آقای دکتر همه آنهایی که در موردشان نوشتم مشتی نمونه بودند از هزاران خروار؛ انسانهایی که هر کدام عارف و روحانی و هاشمی بالقوه جامعه هستند و اگر شرایط فراهم گردد در جایگاه هایی بالاتر نیز خود را نشان خواهند داد؛ اما متاسفانه اکنون در چنگال مرگ و بدبختی اسیر شده اند آقای دکتر متذکر می شوم در جامعه من اختلاس سه هزار میلیاردی صورت می گیرد مردمش اعتراض های مدنی اشان را بروز نمی دهند فساد مالی 30 هزار میلیاردی صورت می گیرد و هنوز مردم ساکت می مانند ، اختلاس 12 هزار میلیاردی به آن افزوده می شود و هنوز سکوت ادامه دارد اما در کشور همسایه ام ترکیه به خاطر چنین مسائل مالی که گاها ابعاد کوچکتری نیز دارد مردم به خیابانها می آیند و آنچنان اعتراض می کنند که بیم آن می رود دولت سقوط کند. اما متاسفانه در جامعه من هیچ فردی به خاطر مسائل بالا به خیابانها نیامده و اعتراض نمی کند و شما نیز به عنوان یک فعال سیاسی و پیشرو قسمتی از این جامعه به ارائه راهکار نمی پردازید و به همدردی در این موراد و مسائل اقدام نمی کنید مگر حرفی که بسیار کم رنگ است و بیشتر نمود و جهت دهی حزبی دارد تا احساس درد و راهگشایی.
شما را به توجه در این نکته فرا می خوانم که در فرآیند دمکراسی، فرآیند انتقال قدرت از عامه مردم به نخبگان سیاسی می باشد و حال که شما به عنوان نخبه سیاسی از میان توده های مردم انتخاب شده اید باید از تریبون ها و فرصت های ابراز بیان خود به نحو احسنت استفاده کنید و به ذکر مسائلی بپردازید که درد اصلی مردم هست ولی مردم به دلایلی مختلف توان ابراز آنها را ندارند. که درد زیاد و لب خموش و پا ناتوان شده است و من شما را فریاد میکنم که میتوانید سخنگوی و گشایشگر این لبهای بسته باشید.
آقای دکتر عارف به عنوان کسی که شما را دوست دارم و شما را از ارکان نظام می دانم به شما توصیه می کنم که حقیقت و مصلحت و راه درست را فدای مسئله انتخابات و محبوبیت مردمی نکنید و بهتر است بدانید که شما جزو طبقه روشنفکر و روشنگر جامعه هستید و فردی که در چنین جایگاهی می ایستد به هیچ روی نباید به جای روشنگری به شعارهای کلی و انتخاباتی و رواج مظاهر سیاست زدایی بپردازد بدانید که مردمی که خواب آلوده است نیازی به لالایی ندارد از همین روی به روشنگری بپردازید و بیدارشان کنید که بیش از این در سراشیبی سیاست گریزی، خواب آلودگی و بی خبری فرو نرویم به شما تذکر می دهم که جوانان این جامعه در سراشیبی گریز از کتابخوانی و درد گریزی و رفاه طلبی و تن آسایی افتاده اند و اگر همین گونه پیش برود شیب این فرود و تنزل بیش از پیش خواهد شد و بیم آن می رود که آرمانهایمان به پایان خود برسد :

آخر این قصّه را من جور دیگر دیده ام گرگ ها را هم برادرهای یوسف می خورند!

والسلام و علیکم مجتبی بابایی
13 ربيع الاول ١٤٣٦

وبلاگ شخصی مجتبی بابایی...
ما را در سایت وبلاگ شخصی مجتبی بابایی دنبال می کنید

برچسب : نامه ای خطاب به,ادب نامه ای خطاب, نویسنده : ambh69a بازدید : 338 تاريخ : شنبه 24 مهر 1395 ساعت: 19:30